سخنان مادر ترزا
سخنان مادر ترزا
اگر ميخواهيد براي ايجاد آشتي در جهان، كاري انجام دهيد، به خانهتان برويد و خانوادهتان را دوست بداريد.
سالها كار سخت شما ممكن است يك شبه ويران شود، اما اين مساله نبايد شما را از ادامه سخت كوشي باز دارد.
عشق، ميوه تمام فصل هاست و دست همه كس به شاخسارش مي رسد.
در اين جهان نياز به دوست داشتن و ستايش بيش از نياز نان است.
ما در اين دنيا نمي توانيم كارهاي بزرگ انجام دهيم، بلكه مي توانيم كارهاي كوچك را با عشق هاي بزرگ انجام دهيم.
به همسرتان لبخند بزنيد، به شوهرتان لبخند بزنيد، به فرزندانتان لبخند بزنيد و به يكديگر لبخند بزنيد. مهم نيست كه به چه كسي لبخند ميزنيد، مهم اين است كه اين لبخندها به شما كمك خواهد كرد تا ميزان عشقتان را نسبت به يكديگر افزايش دهيد.
انسانها را از دور دوست داشتن، كار دشواري نيست. دوست داشتن آنهايي كه به ما نزديك هستند، كار دشواري است. بخشيدن يك كاسه برنج براي سير كردن يك گرسنه، بسي آسانتر از كاهش تنهايي و درد و رنج انساني رانده شده در خانهي خودمان است. عشق را به خانهي خود بياوريد؛ چرا كه عشق ورزيدن به يكديگر را بايد از خانه آغاز كنيم.
اگر به قضاوت مردم بنشيني، ديگر زماني براي دوست داشتن آنها نخواهي داشت.
دعا كردن، خواهش نيست، بلكه قرار دادن خود در دستان خدا و گوش دادن به صداي او از كنه قلب است.
محبت راستين اندازه نمي گيرد، فقط مي بخشد.
چيزهاي كوچك به راستي كوچك هستند، اما امين بودن در چيزهاي كوچك، كار بزرگي است.
برهنگي تنها به يك تكه پارچه بستگي ندارد. برهنگي يعني بي توجهي به انسانيت و شرافت انساني و شخصيت انسانها.
به ديگران آنقدر ببخشيد كه به خودتان فشار بيايد.
كارهاي بزرگ از دست ما برنمي آيد، اما مي توانيم با عشقي بزرگ، كارهاي كوچكي انجام دهيم.
اگر دعا كنيم، ايمان خواهيم داشت، اگر ايمان داشته باشيم، محبت خواهيم نمود و اگر محبت كنيم، خدمت نيز خواهيم كرد.
ممكن است بيان عبارت محبت آميز، ساده به نظر برسد، اما بازتاب آنها تا بي نهايت ادامه مي يابد.
شادي سبدي از عشق است كه با آن مي توان به روح دست پيدا كرد... بدون شك يك قلب شاد، نتيجه ي قلبي است كه از عشق برافروخته است.
اجازه نده كسي نزد تو بيايد، مگر اينكه هنگام بازگشت، شادتر و خوشحال تر باشد.
در پايان زندگي، از روي تعداد مدرك هايي كه گرفته ايم، ميزان مالي كه اندوخته ايم و كار هاي بزرگي كه به انجام رسانده ايم، در باره ي ما داوري نخواهد شد، بلكه از ما خواهند پرسيد: آيا گرسنه اي را سير كردي؛ برهنه اي را لباس پوشاندي و بي خانه اي را پناه بخشيدي؟ گرسنه ي نه فقط لقمه نان كه گرسنه ي عشق، برهنه ي نه فقط از تن پوش كه برهنه ي از عزت و احترام انساني و بي خانه اي نه فقط از خشت و گل كه بي خانمان به سبب طرد و رانده شدن.
مردم غالبا نامعقول، خودخواه و غير منطقي هستند، با وجود اين آنها را ببخشيد.
چيزي را كه طي سالها مي سازيد ممكن است كسي يك شبه خراب كند، با وجود اين بسازيد.
تنهايي و احساس ناخواسته بودن، ترسناك ترين فقر ممكن است.
اين قانون طبيعت است كه كار نيكي كه امروز انجام مي دهيد، فردا فراموش مي شود؛ اما كار خوب بايد انجام شود.
كشورهاي پيشرفته از فقر درك و فهم، فقر اراده، تنهايي و فقدان عشق و معنويت رنج مي برند. امروزه بيماري وحشتناك تر از اين در جهان وجود ندارد.
اندازه كردارهاي ما مهم نيست، بلكه ميزان عشق و دقتي كه در آن وجود دارد مهم است.
شناخت خود به معناي ناخداي خود بودن است.
در سكوت گوش فرا ده، چون اگر دلت پر از چيزهاي ديگر باشد نمي تواني صداي آفريدگار را بشنوي.
نمي توانيم بدون واسطه در حضور خداوند قرار بگيريم، مگر آنكه سكوت درون و بيرون، هر دو را بر خود تحميل كنيم.
سكوت ژرف را به مثابه لحظاتي مقدس و گران بها پاس بدار؛ لحظاتي براي پناه جستن در سكوت زنده خانه آفريدگار.
سكوت پيش از آغاز آفرينش به وجود آمده است و آسمانها در فضا پراكنده شدند، بي هيچ حرفي و سخني.
سكوت، بينشي نوين از زندگي به ما مي دهد. در اين بينش، وجود ما سرشار از لطف او خواهد شد؛ بارقه اي كه امكان مي دهد تمام كارها را با خوشي به پيش ببريم.
اگر شروع به قضاوت كردن در مورد مردم بكني، وقت پيدا نمي كني كه آنها را دوست داشته باشي.
اگر مهربان باشيد ممكن است مردم شما را متهم به چاپلوسي كنند، با وجود اين مهربان باشيد.
اگر صادق و روراست باشيد ممكن است مردم فريبتان بدهند، با وجود اين صادق و روراست باشيد.
كار بزرگ عبارت است از انجام كار كوچك با عشق زياد.
محبت، توري است كه روانها را صيد مي كند.
محبتآميزترين واژه در دنيا، واژهي نامهربانانهاي است كه هرگز بازگو نشود.
كارهاي ما چندان نيز بزرگ نيستند، تنها كاري كه از ما ساخته است، اين است كه كارهاي كوچك را با عشقي بزرگ انجام دهيم.
موضوع اين نيست كه چه كاري ميكنيم، مهم، ميزان عشقي است كه به كارمان داريم.
اگر آرامش نداريم، به اين دليل است كه فراموش كردهايم به يكديگر وابستهايم.
اگر ميخواهيم پيام عاشقانهمان دريافت شود، بايد آن را مخابره كنيم [=بفرستيم]. اگر ميخواهيم چراغي را روشن نگه داريم، بايد مُدام در آن نفت بريزيم.
بايد كمتر سخن گفت؛ از پند و اندرز كاري ساخته نيست؛ پس چه بايد كرد؟ جارويي برداريد و خانهي يك نفر را تميز و پاكيزه كنيد؛ اين، به اندازهي كافي گوياست.




